شعر من

هدیه افتاب

مرا به مرحمتی افتاب هدیه کنید

پیاله ای ز خم این شراب هدیه کنید

به ظهر واقعه ماهی که بر زمین افتاد

به چشم عاشق و مستش شهاب هدیه کنید

شبی که سرو خمید و هلال من گم شد

به حجله ی مه نو ماه تاب هدیه کنید

عروس واقعه را هم رکاب لاله کنید

کمند گیسوی او را خضاب هدیه کنید

به غنچه ای که بدون سپر به معرکه رفت

دلی به وسعت قلب رباب هدیه کنید

به تشنه کامی گل برگ هایه یاس نبی

اگر که اب نباشد گلاب هدیه کنید

بر اسمان امامت سری به نی بر شد

سرشک دیده بر او بی حساب هدیه کنید

کنار علقمه دستان ماه افتاده است

برای تشنه لبان یک کف اب هدیه کنید

توان و تاب ندارد در این خرابه کسی

به چشم های رمق دیده خواب هدیه کنید

قرار سینه زینب کجاست برخیزید

برای غسل سه ساله گلاب هدیه کنید

مرا که دیر زمانیست عاشق حرمم

زیارت پسر بو تراب هدیه کنید

عاشورای سال 1392 هجری شمسی

 

 

+نوشته شده در جمعه 13 تير 1393برچسب:,ساعت13:6توسط نرگس باغانی | |

ز هجرنت ای گل غزل میسرایم

من این خامه با چشم تر میسرایم

به یلدای هجرت نخوابید چشمم

به یادت ز شب تا سحر میسرایم

نمی بینم از سوز دل من نشانی

به اهی که شد بی اثر میسرایم

شدم من اسیر ره دور  منزل

به عمری که شد بی تو سرمیسرایم

گلستان عمرم به گل چیدن امد

نیامد نحالم به بر میسرایم

من ان سائل بی نوای غریبم

که نومید شد بر گذر میسرایم

از این اتشی کز شرار درونم

بسوزد  ز پا تا به سر میسرایم

+نوشته شده در شنبه 17 خرداد 1393برچسب:,ساعت23:46توسط نرگس باغانی | |

چه بسا خواب که رویای تو اش شیرین کرد

چه بسا غنچه که عطر نفست نسرین کرد

از فراسوی زمان برق نگاهت دیدم

دل و دینم به فنا برد و مرا بی دین کرد

بدرخشید در ان لحظه که خورشید رخت

چشم بیدار مرا خوابگه پروین کرد

گوش بر زمزمه ذکر و دعایی دارم

که در اندیشه من جای چو فروردین کرد

قبٌه ی سبز تو را دیدم و از جان برخاست

ناله ای سوز دلی مهر تو با ما این کرد

باز هم روز کن این شام و ببینم که چنین

مُهر مهر تو جواز سفرم تضمین کرد

+نوشته شده در پنج شنبه 21 فروردين 1393برچسب:,ساعت1:3توسط نرگس باغانی | |